✗ راز عاشــ♥ـــقی ✗
حرف زیاد دارم حرفایی که از نظر بعضیا چرت و پرته و از نظر بعضیا قشنگترین حس دنیا حرفایی که هیچ وقت اونی که منتظرشی نمیخونه وقتی نگرانی تو این دنیا بی ارزش ترین حسه وقتی عشق رنگ عشقو نداره وقتی ک سختیایی که کشیدی تا برسی ب امروزت تو چشم اونی که میخوای هیچیییییییی نیس وقتی که فقط دلت میدونه چی میگذره ازش وقتی خودت تنهای تنهاییو هیچکی پشتتو نداره وقتی بت میگه یکیو میخوای که شبانه روز باهات حرف بزنه وقتی بت میگه آبرمو بردی سره چن تا اس و زنگ وقتی... وقتی دلت هر لحظه تو آتیش عشقش بیشتر میسوزه وقتی حس میکنی برا همه تکراری شدی برا همه نخواستنی شدی این وقتاس که دلت میخواد نباشی دلت میخواد فقط بری بری و بری بری ی جایی که هیچکس نباشه خودت باشیو خدات سرش داد بزنی گله کنی ازش براش گریه کنی ازش بپرسی چرا بپرسی چرا من اینطورم چرا زود نگران میشم برا کسی که دنیامه که جوابتو بده خاصیته عشقه بپرسی عشق که حس خوبیه پس چرا نگرانیش بده؟ بگه ادمام یه آپشنشون کمه حس ب این با ارزشی براشون خیلی بی ارزشه بپرسی تو که خدایی اونقد بزرگی و نگران بنده هاتی.. بنده هات نگرانیه توروهم نمیخوان؟ بگه اگه میخواستن که دنبال شیطون راه نمیرفتن قدماشو بشمرن بپرسی پس باید چیکار کنم بگه فقط صبر بپرسی تا کی بگه تا وقتی که شیرینیه این صبرو حس کنی بپرسی پس کی حس میکنم بگه دیر و زود داره اما حتما حس میکنی بگه دلت قرص باشه بگه به من تکیه کن بگه من تنهات نمیذارم بگه من نگرانیتو به جون میخرم بگه تنها نیستی دستشو تو دستت بذاره و همراهش بری بری پیش خودش بری پیششو از اونجا نگران دنیات شی اونقته که نگرانیت براش ازار دهنده نیست کاش میشد رفت... کاش میشد دست خدارو گرفت...